معنی عهد الست در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

عهد الست. [ع َدِ اَ ل َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) زمان الست. روزی که خداوند خطاب به مردم گفت «اء لست ُ بربکم ». رجوع به الست شود:
از گه عهد الست چیره زبان در بَلی ̍
پیش در «لا اله » بسته میان همچو لا.
خاقانی.
مگر بویی از عشق مستت کند
طلبکار عهد الستت کند.
سعدی.
مقام عیش میسر نمیشود بی رنج
بلی بحکم بلا بسته اند عهد الست.
حافظ.

فرهنگ فارسی هوشیار

زمان بی آغاز

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر