معنی عکاس باشی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
عکاس باشی. [ع َک ْ کا] (اِ مرکب) رئیس عکاسان. (فرهنگ فارسی معین). || عنوان احترام آمیز عکاسان. (فرهنگ فارسی معین): آقا رضای پیشخدمت حضور همایون چون در فن عکاسی به درجه ٔ کمال رسیده، به لقب عکاس باشی سرافراز گردید. (مرآهالبلدان ج 1 ص 20).
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت اسم) رئیس عکاسان، عنوان احترام آمیز عکاسان: آقا رضای پیشخدمت حضور همایون چون در فن عکاسی به درجه کمال رسیده بلقب عکاس باشی سرافراز گردید.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.