معنی عیب جو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

کسی که تفحص بدی ها و معایب دیگران کند، تا آن ها را آشکار سازد، بدگوی مردمان. [خوانش: (ی) (~.) [ع - فا.] (ص فا.)]

فرهنگ عمید

عیب‌جوینده، جویندۀ عیب دیگران، کسی که عیب‌ها و بدی‌های دیگران را تفحص می‌کند و آشکار می‌سازد،

حل جدول

منتقد

فرهنگ فارسی هوشیار

جوینده عیب دیگران

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر