معنی غارت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

غارت. [رَ] (ع اِمص) غاره. تاراج. چپو. چپاول. تالان. چپو کردن. به چپاول بردن. تالان کردن. ج، غارات. تاخت و تاراج و نهب و ریسمان نیک بافته. || (ص) تاراج کننده. (منتهی الارب) (از حاشیه ٔ برهان چ معین).

فرهنگ معین

(رَ) [ع. غاره] (اِ.) چپاول کردن، به تاراج بردن.

فرهنگ عمید

ربودن اموال کسی به آشکار و با توسل به زور، تاراج کردن، چپاول‌ کردن، دزدیدن،
(اسم) آنچه پس از شکست‌خوردن کسی برجای ماند، غنیمت،

حل جدول

تاراج

نهب

چپو، یغما

مترادف و متضاد زبان فارسی

ایلغار، تاراج، تالان، چپاول، دزدی، لاش، نهب، یغما

فرهنگ فارسی هوشیار

چپاول، تاراج، چپو کردن، تاخت و تاراج

پیشنهادات کاربران

نهب

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر