معنی غبار شستن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

غبار شستن. [غ ُ ش ُ ت َ] (مص مرکب) و غبار فروشستن. گرد بر طرف کردن و زدودن. || مجازاً تیرگی و افسردگی از دل بیرون راندن:
چو دستت دهد مغز دشمن برآر
که فرصت فروشوید از دل غبار.
سعدی.
که میشوید غبار کلفت از دل عندلیبان را
در آن گلشن که گل از خون خود رخسار میشوید.
صائب.

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) شستن گرد و غبار برطرف کردن غبار، زدودن اندوه از دل.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر