معنی غذا چیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

غذا چیدن. [غ ِ / غ َ دَ] (مص مرکب) چیدن غذا به طور منظم و مرتب:
سفره گستردی غذای روح چیدی رنگ رنگ
میهمانت اشتهاسوز است مهمانی چه سود.
طالب آملی (از آنندراج).

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) چیدن انواع غذا به طور منظم و مرتب در سفره غذا خوری.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر