معنی غریبانه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
غریبانه. [غ َ ن َ / ن ِ] (ص نسبی) درخور غریب. منسوب به غریب:
نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویه های غریبانه قصه پردازم.
حافظ.
|| هر چیزسزاوار به گدائی و مفلسی. (ناظم الاطباء).
درخور غریب: نماز شام غریبان چو گریه آغازم / به مویههای غریبانه قصه پردازم (حافظ: ۶۶۶)،
(قید) به روش غریبان، مانند غریبان،
فیلمی با بازی میترا حجار
بی کسانه، بیگانه وار (صفت) در خور غریب: مویه های غریبانه، هر چیز سزاوار بگدایی و مفلسی، بطرز غریبان: غریبانه رفتار می کند.