معنی غسر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

غسر. [غ َ س َ] (ع اِ) آنچه باد در پارگین اندازد. (منتهی الارب) (آنندراج). چیزی که باد در غدیر اندازد. (از اقرب الموارد).

غسر. [غ َ] (ع مص) برجستن گشن بی خواهش ناقه. (منتهی الارب) (آنندراج): غسر الفحل الناقه؛ ضربها علی غیر ضبعه. (قطر المحیط). || سخت گرفتن بر غریم. (منتهی الارب) (آنندراج). صاحب اقرب الموارد گوید: و قالوا غسره عن الشی ٔ و عسره بمعنی واحد، و لم ار من فسر معنی عسره عنه - انتهی.

غسر. [غ َ س ِ] (ع ص) کار درهم آمیخته و مشتبه. (منتهی الارب) (آنندراج).

حل جدول

کار درهم واشتباه

کار درهم و اشتباه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر