معنی غلامعلی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

غلامعلی. [غ ُ ع َ] (اِخ) (شیخ...) متخلص به حکیم از شعرای نیمه ٔ اول قرن چهاردهم و از مردم شیراز بود. دیوانی از او در دست است که در حدود 5500 بیت دارد.

غلامعلی. [غ ُ ع َ] (اِخ) از مورخان هند بود. او راست کتاب «شاه عالم نامه » در احوال شاه عالم. وی به سال 1221 هَ. ق. درگذشته است. (از قاموس الاعلام ترکی ج 5).

غلامعلی. [غ ُ ع َ] (اِخ) دهی است از دهستان تورجان بخش بوکان شهرستان مهاباد که در 25هزارگزی جنوب باختری بوکان، 17500گزی باختر شوسه ٔ بوکان به سقز قرار دارد. محلی کوهستانی و معتدل سالم است. سکنه ٔ آن 113تن سنی کردی زبانند. آب آن از سیمین رود است. محصول آن غلات، توتون، و حبوبات است. شغل اهالی زراعت، گله داری، صنایع دستی و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

غلامعلی. [غ ُ ع َ] (اِخ) دهی است از دهستان سردرود بخش رزن شهرستان همدان که در 12هزارگزی باختر قصبه ٔ رزن و یک هزارگزی راه اتومبیل رو رزن به دمق قرار دارد سکنه ٔ آن 25تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

غلامعلی. [غ ُ ع َ] (اِخ) دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل که در 11هزارگزی شمال باختری بنجار و 3هزارگزی راه فرعی ادیمی به زابل قرار دارد. محلی جلگه ای است و هوای گرم و معتدل دارد. سکنه ٔ آن 376 تن شیعه اند که به فارسی بلوچی سخن میگویند. آب آن از رودخانه ٔ هیرمند است و محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت، گله داری، گلیم بافی و کرباس بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر