معنی غلتک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
غلتک. [غ َ ت َ] (اِ مرکب) (از غلت + ک پسوند آلت) غلطک، و آن چوبی باشد گرد و میان سوراخ بزرگ، آن را پایه ٔ ارابه کنند، و کوچک آن را بر بالای چاه بندند، و ریسمان را بر بالای آن اندازند و به یاری آن آب را آسان از چاه کشند، و غلطک معرب آن است. (برهان قاطع). غلتنک. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). چوبی که بر او رسن بگردد و او را بغلطاند و پایه گردان نیز گویند و غلطان و غلتیده نیز نامند. (از انجمن آرا) (آنندراج). چوبی که برو رسن بگردد و پایه ٔ گردون را نیز گویند. (فرهنگ رشیدی). رجوع به غلطک شود.
سنگی استوانه ای شکل که روی بام های کاهگلی می غلتانند تا کاهگل سفت و محکم شود، بام غلتان، وسیله ای برای تسطیح جاده و هموار ساختن آسفالت تازه خیابان ها، چوبی گرد و میان سوراخ که آن را پایه ارابه کنند.، روی ~ افتادن کنایه از: [خوانش: (غَ تَ) (اِ.)]
استوانهایسنگینوزن از جنس سنگ یا فولاد که برای هموار کردن خاک، آسفالت یا کاهگل به کار میرود، غلتبان،
خودرویی با چرخهای استوانهای شکل وسنگین که برای تسطیح و هموار ساختن آسفالت تازۀ جاده، خیابان، و امثال آن استفاده میشود،
استوانهای از جنس فولاد یا چدن که برای نورد کردن به کار میرود،
رول
(اسم) چوبی گرد و میان سوراخ بزرگ که آن را پایه ارابه کنند، چوبی گرد که آن را بر بالای چاه بندند و ریسمان را بدان بندند و بیاری وی آب از چاه آسان کشند، سنگ استوانه شکل که آنرا روی بام غلتانند تا محکم شود و آب باران در آن نفوذ نکند غلتان، آلتی که برای مسطح کردن خیابانها و کوچه ها به کاربرند، آلتی که به زمین های شخم زده کشند تا تخمها زیر خاک روند. یا روی غلتک افتادن کاری. براه افتادن آن.
رول