معنی غلفتی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
غلفتی. [غ ِ ل ِ] (ص، ق) در تداول عامه گاه به معنی الکی و قلابی و کار ناچیز بی اساس باشد و گاه یکجا و یکباره معنی دهد چنانکه گویند: پوست سرش راغلفتی بیرون بیاورند. و گویا تصحیفی از کلمه ٔ غلاف تازی باشد. || در تداول مردم آذربایجان به معنی حقه باز و دغلکار و متقلب استعمال شود. قلفتی.
(~.) الکی، بیهوده.
(غِ لِ) (اِ.) پوست گوسفند یا هر حیوان دیگری که یکسره از بدن آن جدا کنند.
کامل،
(قید) بهطور یکپارچه و کامل: پوستش را غلفتی کند،
* غلفتی کردن: [عامیانه] اطراف رویه و آستر لحاف یا تشک یا جامه را وارونه به هم دوختن که چون برگردانند بهصورت مطلوب درآید،