معنی غمگین داشتن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

غمگین داشتن. [غ َ ت َ] (مص مرکب) غمگین کردن. اندوهناک کردن:
تو دل را بدین کار غمگین مدار
میان دو ابرو پر از چین مدار.
فردوسی.
تهمتن بدو گفت کای شهریار
دلت را بدین کار غمگین مدار.
فردوسی.
دل از دیری کار غمگین مدار
تو نیکی طلب کن نه زودی کار.
اسدی (گرشاسب نامه).

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) غمگین کردن اندوهناک کردن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر