معنی غیبگویی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

غیبگویی. [غ َ / غ ِ] (حامص مرکب) عمل شخص غیبگو. خبر دادن از نهان. گفتن غیب. پیشگویی. رجوع به غَیب و غیبگو شود.

حل جدول

پیش‌بینی

طالع‌بینی

مترادف و متضاد زبان فارسی

پیش‌بینی، پیشگویی، فالگویی

فرهنگ فارسی هوشیار

حالت و عمل غیبگوی اخبار از مغیبات.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر