معنی فاتح در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فاتح. [ت ِ] (ع ص) گشاینده. پیروز. ظفریاب. گیرنده ٔ شهر. || فتحه دهنده. (ناظم الاطباء).
(تِ) [ع.] (اِفا.) گشاینده، تصرف کننده، پیروز.
گشاینده کشورها در جنگ،
(قید) همراه با پیروز،
* فاتح شدن: (مصدر لازم)
پیروز شدن،
غلبه کردن بر دشمن،
پیروز
پیروزمند
پیروزمند
پیروز، پیروزمند، جهانگشا، جهانگیر، چیره، غالب، فایق، فیروز، فیروزمند، قاهر، مظفر، منصور، ناصر،
(متضاد) مغلوب
ون ونیتک وانیتار پیروز پیر وچگر پاتیاوند کشور گشا گشاینده (اسم صفت) گشاینده و گیرنده شهرها پیروز ظفریاب.
فاتِح، گشاینده، بازکننده، فتح کننده، غلبه کننده، کشور گشا،