معنی فتن، فتون در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ فارسی آزاد

فَتن، فُتُون، (فَتَنَ، یَفتِنُ) بحیرت انداختن، واله و مجذوب کردن، در فتنه افتادن، در فتنه انداختن، برای مجبور نمودن به تَقِیَّه و تغییر مذهب و عقیده، شکنجه و عذاب دادن (فَتَنَ، یَفتِن) به آتش سوزاندن، منصرف نمودن (از رأی)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر