معنی فجیع در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فجیع. [ف َ] (از ع، ص) در تداول فارسی، دردناک. اسف بار. جانگداز. رقت آور، چنانکه گوییم: فلان را به وضعی فجیع کشتند.
(فَ) [ازع.] (ص.) دردناک، ناگوار.
دردناک، آزاردهنده، ناخوشایند،
موجب رنج و اندوه بسیار
موجب رنج، اندوه بسیار
جانگداز، دردناک، رقتآور، رقتبار، فاجعهآمیز، مصیبتبار، ناگوار، هولناک
دردمند زن یا مرد، پیشامد سخت در تازی ((فاجع)) به جای آن به کار می رود (صفت) دردناک جانگداز رقت آور: فلان را به وضعی فجیع کشتند. توضیح در عربی به جای آن فاجع مستعمل است.
فَجیع، در اصطلاح فارسی: دردآور، حُزن انگیز، جانگداز (در عربی «فاجِع» می باشد)،