معنی فراغت دادن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فراغت دادن. [ف َ غ َ دَ] (مص مرکب) بی نیاز کردن و فارغ ساختن:
فروغ روی شیرین در دماغش
فراغت داده از شمع و چراغش.
نظامی.
رجوع به فراغت شود.
فرهنگ معین
آرام کردن، آسایش دادن، فرصت دادن، بی نیاز کردن. [خوانش: (~. دَ) [ع - فا.] (مص م.)]
فرهنگ فارسی هوشیار
آسایش دادن، مولش دادن، بی نیاز کردن (مصدر) آسوده کردن آسایش دادن، مجال دادن فرصت دادن، بی نیاز کردن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.