معنی فرسودگی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرسودگی. [ف َ دَ / دِ] (حامص) فرسوده شدن. فرسوده بودن. فرسایش. رجوع به فرسوده و فرسودن شود.
کهنه گی، فرسایش، پوسیدگی
استهلاک
پوسیدگی، کهنگی، خستگی، فرتوتی، واماندگی
فرسوده بودن، فرسایش