معنی فرصید در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرصید. [ف ِ] (ع اِ) تکسک انگور. (منتهی الارب). عجم العنب. (اقرب الموارد) (حکیم مؤمن). || دانه ٔ مویز. (از اقرب الموارد). عجم الزبیب. (حکیم مؤمن). فرصاد. فرصد. رجوع به فرصاد و فرصد شود. || هسته ٔ مقل. (فهرست مخزن الادویه).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.