معنی فرمانبردار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
حرف شنو
طاع
حرفشنو
تابع، حرفشنو، رام، مطیع، منقاد
(صفت) مطیع تابع. توضیح بعضی این کلمه را به فتح ب خوانند از مصدر فرمان برداشتن. ولی این مصدر در فارسی مستعمل نیست و این ترکیب صفت فاعلی است از فرمان بردن. نامبردار باربردار.
غاشیه بردوش
فرمانی