فرومایه وار در لغت نامه دهخدا
لغت نامه دهخدا
فرومایه وار. [ف ُ ی َ / ی ِ] (ص مرکب) مناسب فرومایگان. شایسته ٔ افراد بی اصل:
رسید آن نوشته ٔ فرومایه وار
که بنوشته بودی بر شهریار.
فردوسی.
رجوع به فرومایه شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.