معنی فرو باریدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(~. دَ) (مص ل.) ریختن.

فرهنگ فارسی هوشیار

ریختن: باران گلوله بر سر ایشان فرو بارید. یا فرو باریدن گوهر (گهر) . گوهر نثار کردن، خون گریستن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر