معنی فرو خوردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ معین
بلعیدن، به حلق فرو بردن، مجازاً: تحمل کردن. [خوانش: (فُ. خُ دَ) (مص م.)]
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) بلعیدن بحلق فرو بردن، تحمل کردن. یا فرو خوردن خشم (غیظ) خودداری کردن از اظهار آن کظم غیظ.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.