معنی فزرتی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
(فِ زِ) (ص نسب.) (عا.) زپرتی، سست، بی مقاومت، ناقابل.
آدم بی قابلیت و بی عرضه و بی قوه.
آدم بی قابلیت، بی عرضه، بی قوه
(صفت) بیعرضه بی قابلیت، بی زور ناتوان.
مانند ریغماسی به معنی آدم بی قابلیت و بی عرضه و بی قوه است.