معنی فسنجان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

فسنجان. [ف ِ س ِ] (اِخ) شهری از نواحی فارس. (از معجم البلدان).

فسنجان. [ف ِ س ِ] (اِ) نوعی از خورش که از مغز گردو و ناردان و گوشت ترتیب دهند و فسوجن نیز گویند. (ناظم الاطباء). خورشی که از گوشت ماکیان، اردک، مرغابی یا گوسفند با مغز گردو و روغن و رب تهیه کنند و انواع دارد. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به فسوجن شود.

فرهنگ معین

(فِ س) (اِ.) خورشی که از گوشت پرنده یا گوسفند با مغز گردو و روغن و رب انار تهیه کنند.

فرهنگ عمید

خورشی که از گوشت یا مرغ، مغز گردو، رب ‌انار، و گاهی شکر تهیه می‌شود،

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) خورشی که از گوشت ماکیان اردک مرغابی یا گوسفند با مغز گردو و روغن و رب تهیه کنند و آن انواع دارد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر