معنی فشردگی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فشردگی. [ف َ / ف ِ ش ُ دَ / دِ] (حامص) افشردگی. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به افشردگی شود.
مترادف و متضاد زبان فارسی
تراکم، قبض
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.