معنی فضلی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

فضلی. [ف َ] (ص نسبی) منسوب به ابوبکر محمدبن فضل امام بخارا. (سمعانی).

فضلی. [ف ُ ض َ] (ص نسبی) منسوب به فضیل که نام جد خاندانی است. (از سمعانی).

فضلی. [ف َ] (اِخ) (مولانا) فضلی از شهر هرات است. در خردی نقاشی میکرد و نظمکی میگفت. آخر خود را شاعر تصور کرد. این مطلع از اوست:
زاهد بیار خرقه و رهن شراب کن
بنیاد زهد و خانه ٔ تقوی خراب کن.
(از مجالس النفائس تألیف میر علیشیر نوایی چ حکمت ص 82). در ترجمه ٔ دیگر کتاب که از محمدشاه قزوینی است نام شاعر فیضی نوشته شده است. رجوع به فیضی شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

فزونی فرجادی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر