معنی فطانت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فطانت. [ف َ ن َ] (ع اِمص) زیرکی و دانایی. (غیاث). زیرکی و هوشیاری. || (مص) درک کردن. دریافتن. (فرهنگ فارسی معین). فهمیدن و ادراک کردن. || ماهر شدن در کاری. (از اقرب الموارد).
(مص م.) درک کردن، زیرک و دانا بودن، (اِمص.) ادراک، دریافت، زیرکی، هوشیاری. [خوانش: (فَ یا فِ نَ) [ع. فطانه]]
زیرکی، هوشیاری، دانایی،
زیرکی و هشیاری
دها، زیرکی، هشیاری، هوشیاری، درک، فهم
زیرکی، دانائی، درک کردن، دریافتن
فِطانَت، فَطانَت، در فارسی با معانی هوشیاری و دانائی، تیز فهمی و زیرکی، حذاقت و مهارت مصطلح است ولی در عربی « فِطنَه» متداول است،