معنی فونتیک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

فونتیک. [ف ُ ن ِ] (فرانسوی، ص) آنچه بیان صوت و آوا کند. || (اِ) مطالعه ٔ اصوات و تلفظهای یک زبان. (فرهنگ فارسی معین). صوت شناسی. آواشناسی. || هنرهای فونتیک، هنرهایی که به قوه ٔ سامعه ارتباط دارند ازقبیل شعر، نثر ادبی، موسیقی. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ معین

(فُ نِ) [فر.] (ص.) علمی که به مطالعه اصوات، ترکیب آن ها و تلفظ های یک زبان می پردازد.

فرهنگ عمید

آواشناسی،
(صفت) آوانگار: الفبای فونتیک،

حل جدول

آواشناسی

فرهنگ فارسی هوشیار

صدادار، صوت دار فرانسوی آوایی آواییک ‎- 1 (صفت) آنچه بیان صوت و آوا کند، (اسم) مطالعه اصوات و تلفظ های یک زبان. یا هنرهای فونتیک. هنرهایی که به قوه سامعه ارتباط دارند از قبیل: شعر نثر ادبی موسیقی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر