معنی فکسنی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

فکسنی. [ف َ ک َ س َ] (ص) در تداول عوام، بی ارج. ناچیز. (یادداشت مؤلف). معمولاً لوازم و اشیاء ازکارافتاده و کهنه را گویند.

فرهنگ معین

(فَ کَ سَ) (ص.) کهنه، فرسوده، درب و داغان.

حل جدول

فرسوده و در حال فروپاشیدن

آدم بی سر وپا و بی صورت و سامان، درمورد اشیاء نیز به کار می رود.

آدم بی سر و پا، بی صورت و سامان، در مورد اشیا نیز به کار می رود، فرسوده، در حال فرو پاشیدن

مترادف و متضاد زبان فارسی

ازکارافتاده، اسقاط، خراب، قراضه

فرهنگ عوامانه

آدم بی سر وپا و بی صورت و سامان را گویند و درمورد اشیاء نیز استعمال می شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر