معنی فیک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

فیک. [ف َ] (معرب، اِ) پیک. (آنندراج). فَیْج.

فیک. (اِ) به لهجه ٔ طبری درخت بید است. (یادداشت مؤلف). در تداول اهالی شهسوار به درخت فک گفته میشود که یکی از گونه های بید است. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به فک شود.

حل جدول

فدراسیون جهانی کانو قایق پارویی

گویش مازندرانی

از توابع بندپی بابل

درخت بید

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) در تداول اهالی شهسوار به درخت فک گفته می شود که یکی از گونه های بید است.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر