معنی قافیه گو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
قافیه گو. [ی َ / ی ِ] (نف مرکب) شاعر. (دهار). قافیه گوی:
قافله زن یاسمن و گل بهم
قافیه گو قمری و بلبل بهم.
نظامی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.