معنی قالی باف در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قالی باف. (نف مرکب) بافنده ٔ قالی.

قالی باف. (اِخ) دهی جزء دهستان اختر پشتکوه بخت فیروزکوه شهرستان دماوند. و در 54هزارگزی جنوب فیروزه کوه و 18هزارگزی شمال راه شوسه ٔ گرمسار به سمنان واقع است. موقع جغرافیائی آن کوهستانی و سردسیر است.137 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار و محصولات آن غلات و شغل اهالی زراعت و ذغال و هیزم کشی به گرمسار است. راه مالرو دارد. مزارع آب سرد، خوشاب رود و شهرآبادجزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

فرهنگ عمید

کسی که پیشه‌اش قالی‌بافی است، بافندۀ قالی،

فرهنگ فارسی هوشیار

غالی باف بوبگر (صفت) بافنده قالی و قالیچه.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر