معنی قایم راندن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قایم راندن. [ی ِ دَ] (مص مرکب) کنایه از زبونی و تسلیم شدن. (حاشیه ٔ وحید بر خسرو و شیرین).
- به قایم راندن، کنایه از زبون شدن:
به حیرت مانده مجنون در خیالش
به قایم رانده لیلی با جمالش.
نظامی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر