معنی قبضه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
یک مشت از هر چیزی، دسته شمشیر و کارد و مانند آن. [خوانش: (قَ ضَ یا ض) [ع. قبضه] (اِ.)]
دستۀ شمشیر،
یک مشت از چیزی،
واحد اندازهگیری سلاحهای جنگی کوچک،
* قبضه کردن: بهدست آوردن، تصرف کردن،
واحد شمارش اسلحه
مشت، دسته، تصرف، ملک، اقتدار، سلطه، قدرت
آنچه را با انگشتان یا با مشت گیرند