معنی قتلگاه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قتلگاه. [ق َ] (اِ مرکب) جای کشتن حیوانات. (آنندراج): مضجع؛ قتلگاه در جنگ. (منتهی الارب). مکان کشته شدن:
به قتلگاه وفا تا شهید او نشدم
دهان تیر بخندید و تیغ آب نخورد.
علی خراسانی.
چون محبان دگر لب تشنه همراه حسین
کاش می بودم علی در قتلگاه کربلا.
علی خراسانی (از آنندراج).

فرهنگ معین

(قَ) [ع - فا.] (اِ.) جای کشته شدن، جای کشتار.

فرهنگ عمید

جای کشتن،

مترادف و متضاد زبان فارسی

مقتل

فرهنگ فارسی هوشیار

جای کشتن حیوانات

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر