معنی قدوس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قدوس. [ق َ] (ع ص) پیش آینده.گویند: هو قدوس بالسیف، ای قدم به. (منتهی الارب).

قدوس. [ق ُدْ دو] (ع ص) پاک. (منتهی الارب). ای المنزه عن کل عیب و نقص. (ترتیب عادل). || مبارک. (منتهی الارب).

قدوس. [ق ُدْ دو] (اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی. (منتهی الارب). قدوس سبوح، رب الملائکه و الروح. یکی ازصفات خدای تعالی است که مکتوب بازوهای قدوس او. (کتاب مزامیر 98:1 و کتاب اشعیاء 52:10). و «کلام قدوس او». (کتاب ارمیاء 23:9). و «روز مقدس من ». (کتاب اشعیاء 58:13). و «روح قدوس او». (کتاب اشعیاء 63:11). و«اسم قدوس من ». (کتاب عاموس 2:7). و «ذکر قدوس او». (کتاب مزامیر 30:4 و 97:12). و «به قدوسیت خود سوگند خوردم ». (کتاب مزامیر 89:35) (قاموس کتاب مقدس).

قدوس. [ق ُدْ دو] (اِخ) مسکن سماوی خدا است. (کتاب مزامیر 102:19 و کتاب اشعیاء 63:15 مقابل مزامیر 36:14) (قاموس کتاب مقدس). مسکن خدای تعالی در زمین یامحل بروز جلال و ظهور عظمت او تعالی برای قوم خود. (سفر خروج 15:13). گاهی از اوقات لفظ قدس تنها (کتاب مزامیر 63:2) یا به الحاق لفظ دیگر همچو یا محراب (مزامیر 28:2) یا کرسی (مزامیر 47:8) یا حدود که مقصودعموم اراضی موعوده باشد (مزامیر 78:54) یا شهرها (کتاب اشعیاء 64:10) یا خانه (کتاب اشعیاء 64:11) و خیمه جماعت و هیکل را قدس دنیائی گویند (رساله ٔ عبرانیان 9:1) تا معلوم شود که پاینده و برقرار نخواهند بود و نمونه ٔ قدس سماوی میباشند. (قاموس کتاب مقدس).

فرهنگ معین

پاک، مبارک. [خوانش: (قُ دُّ) [ع.] (ص.)]

فرهنگ عمید

پاک و منزه از هر عیب‌ونقص،
(اسم، صفت) از صفات و نام‌های خداوند،

مترادف و متضاد زبان فارسی

قدسی، قدیس، مقدس، منزه

فرهنگ فارسی هوشیار

نامی از نامهای خدایتعالی، پاک و منزه

فرهنگ فارسی آزاد

قُدُّوس، لقب جناب میرزا محمدعلی بارفروشی است که در 1238 در بابل (بارفروش) متولد شدند و از تلامذه جناب سیدکاظم رشتی گشتند و در 1260 به شخصه در شیراز حضرت موعود را شناخته و آخرین از حروف حیّ گردیدند و سپس در خدمت مولایشان به مکّه رفته و در مراجعت وسیله عرفان جناب خال اعظم گشتند و در شیراز مورد تعزیر و تعذیب قرار گرفتند. بعد از کرمان و یزد، در طهران بزیارت حضرت بهاءالله مشرف شدند و سپس در مازندران و خراسان به تبلیغ امرالله پرداختند. در بدشت حضور داشتند و سپس به حبس میرزا محمد تقی مجتهد در ساری دچار گشتند. در قلعه طبرسی قائد جمیع بودند و مرهً شدیداً مجروح گشتند تا اینکه در 23 جمادی الثانی 1265 برابر 16 می 1849 در سبزه میدان بابل به فتوای سعیدالعلماء بفجیع ترین وضع شهید شدند. از القاب حضرتشان «اسم الله الآخر» و «نقطه اُخری» میباشد،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری