معنی قرتی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
(قِ) (ص.) (عا.) جلف، سبک.
ویژگی کسی که بیشازحد به ظاهر خود میرسد،
به همان معنی قرت است.
به همان معنی قرت است
خودآرا، ژیگولو، بیبندوبار، بیمسلک
سر به هوا لا ابلی آدمی که به حرف کسی گوش ندهد
نادرست نویسی غرتی پارسی است (صفت اسم) مردی که تمام هم خود را مصروف صورت ظاهر و لباس کند ژیگولو.
به همان معنی قرت است.