معنی قرضی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قرضی ٔ. [ق ِ ض ِءْ] (ع اِ) درختی است از نوادر اشجار دشتی، شکوفه اش زردتر از گل اسپرک است. (از اقرب الموارد).

مترادف و متضاد زبان فارسی

عاریه، مستعار، نسیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر