معنی قرمزی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قرمزی. [ق ِ م ِ] (ص نسبی) نسبت است به قرمز. آنچه رنگش سرخ باشد. (از اقرب الموارد).
- قرمزی روز، کنایه از شفقی است که پیش از طلوع آفتاب و بعد از صبح به هم رسد. (مجموعه ٔ مترادفات ص 272).

فرهنگ معین

(ص نسب.) منسوب به قرمز، دیبای نازک سرخ رنگ. [خوانش: (قِ مِ) (اِ.)]

فرهنگ عمید

هرچه با رنگ قرمز رنگ شده باشد، سرخ‌رنگ،

گویش مازندرانی

سرخ کردنی، سرخ رنگ سرخ رنگی

فرهنگ فارسی هوشیار

از ریشه ی سنسکریت قرمزی در فارسی: خیری سوری قرمز بودن سرخی. یا قرمزی روز. شفقی که پیش از طلوع آفتاب و بعد از صبح بهم رسد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر