معنی قرینه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
زوجه، علامت واثر، شبیه، علامت و نشانه ای که دلیلی باشد برای پی بردن به چیزی. [خوانش: (قَ نِ) [ع. قرینه] (اِ.)]
چیزی که از جهت پی بردن به امری یا رسیدن به مراد و مقصد مانند دلیل باشد، علامت، نشانه،
(صفت) [قدیمی] نظیر، مانند،
متقارن
متقارن، تناظر، توازن، نظیر، هماهنگ
نشانه ای که برای انسان مانند دلیل باشد جهت پی بردن به امری
قَرِیْنَه، مُؤَنَّث قَرِیْن، زوجه- آنچه که در کلام دلالت به مطلبی دگر نماید- آنچه که نشانه یا دلیل برای پی بردن به معنا یا درک مقصود یا کشف مجهول باشد (جمع: قَرائِن)،