معنی قزل آلا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قزل آلا. [ق ِ زِ] (ترکی، اِ مرکب) نوعی از ماهی است. (آنندراج، از سفرنامه ٔ شاه ایران). نوعی است از ماهی که نقطه های سرخ بر اعضاء دارد و گوشت آن لذیذ ولطیف تر از ماهیان دیگر است. (از سنگلاخ: قیزیل آلا).

فرهنگ معین

(~.) [تر - فا.] (اِمر.) از انواع ماهی فلس دار از تیره آزادماهیان دارای گوشت لذیذ که در آب شیرین زندگی می کند.

فرهنگ عمید

نوعی ماهی کوچک با خال‌های سرخ‌رنگ و گوشت لذیذ که در آب‌های شیرین و رودخانه‌ها زیست می‌کند،

گویش مازندرانی

از انواع ماهی رودخانه ای مازندران و گیلان

فرهنگ فارسی هوشیار

ترکی - پارسی تلاجی (گویش مازندرانی) سرخه کولی (گویش گیلکی) آسلاک کولی (گویش گیلکی) (اسم) گونه ای ماهی. یک نوع ماهی که بدنش خالهای سرخ رنگ دارد و گوشتش هم لذیذ است

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر