معنی قلاچو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قلاچو. [ق َ] (ترکی، اِ) آبخوره ٔ چرمین که درویشان در آن خورند. (آنندراج). کاسه ٔ چرمین دراویش. (ناظم الاطباء). || نهری که ستوران در موسم سرما از آن آب خورند. (آنندراج) (ناظم الاطباء). قرابه ای که گرد ساخته شده باشد. کُپ. کپ شراب. ظرف بزرگ شراب که از شیشه ٔ آبگینه به شکل گوی ساخته باشند. در خلّر و دهات حوالی خلّر این شیشه را کلاچه نامند): دیگری میگوید آرزوی من استطلاق راتبی باشد مرتب روزبه روز بر من از الوان موائد مطبخ خاص به قدر کفایت و پنج نفر حریف ندیم و شش قلاچوی شراب از شراب خانه ٔ خاص. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 91).

فرهنگ معین

جام و ظرفی که از چرم می ساختند و در آن آب و شراب می نوشیدند از نوع آبخوری های چرم بلغاری، نهری که در آن ستوران در موسم سرما آب خورند. [خوانش: (قَ) [تر.] (اِ.) = قلاجو: ]

فرهنگ عمید

ظرف یا ساغری که از چرم می‌ساختند و در آن آب یا شراب می‌نوشیدند، کاسۀ چرمی،

فرهنگ فارسی هوشیار

ترکی آبخوره ی چرمین، آبشخورزمستانی (اسم) جام و ظرفی که از چرم می ساختند و در آن آب و شراب می نوشیدند از نوع آبخوریهای چرم بلغاری، نهری که در آن ستوران در موسم سرما آب خورند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر