جدول یاب باشگاه حل جدول مسابقه جدول واژه های پیشنهادی درخواست معنی امکانات سایت وبلاگ جدول یاب فال حافظ استخاره آب و هوا نظرسنجی ها اوقات شرعی کشور های جهان
قوانین | تماس با ما | درباره ما

معنی قلدر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قلدر. [ق ُ دُ] (ترکی، ص) خشن و تنومند. گردن کلفت. زورمند. قلچماق. رجوع به قلچماق شود.

فرهنگ معین

(قُ دُ) [تر.] (ص.) قوی، گردن کلفت.

فرهنگ عمید

مرد پرزور، گردن‌کلفت، و خودسر،

حل جدول

آدم قلچماق و گردن کلفت.

مرد زورگو

آدم قلچماق، گردن کلفت

مترادف و متضاد زبان فارسی

زورگو، مستبد 2، قلچماق،
(متضاد) دموکرات‌منش

فرهنگ فارسی هوشیار

خشن و تنومند، گردن کلفت، زورمند

فرهنگ عوامانه

آدم قلچماق و گردن کلفت را گویند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر
قلدر: قلدر. [ق ُ دُ] (ترکی، ص) خشن و تنومند. گردن کلفت. زورمند. قلچماق. رجوع به قلچماق شود. قلدر: (قُ دُ) [تر.] (ص.) قوی، گردن کلفت. قلدر: مرد پرزور، گردن‌کلفت، و خودسر، قلدر: آدم قلچماق و گردن کلفت. قلدر: مرد زورگو قلدر: آدم قلچماق، گردن کلفت قلدر: زورگو، مستبد 2، قلچماق، (متضاد) دموکرات‌منش قلدر: خشن و تنومند، گردن کلفت، زورمند قلدر: آدم قلچماق و گردن کلفت را گویند.