معنی قلیس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

قلیس. [ق َ] (ع ص) مرد زفت. (منتهی الارب) (آنندراج). || (اِ) زنبور عسل. (اقرب الموارد) (آنندراج). || عسل. (اقرب الموارد). || شاید مصحف انقلیس باشد. (یادداشت مؤلف). که در حدیث عمار آمده است: لاتأکلوا الصلور (مار ماهی) و لاالقلیس. (بحر الجواهر).

قلیس. [ق ُ ل َ] (ع اِ مصغر) مصغر قلس و آن طنابی است از برگ خرما و خوص آن. (معجم البلدان).

قلیس. [ق ُل ْ ل َ] (اِخ) کنیسه ای است که آن را ابرههبن صباح مالک یمن در دروازه ٔ صنعاءبناکرد. در معجم البلدان آمده: چون ابرهه به حکومت یمن رسید در صنعاء شهری ساخت که مردم بهتر از آن را ندیدند و آن را با طلا و نقره و شیشه و کاشی و رنگهای گوناگون و انواع جواهرات بیاراست و در آن بت هائی گذارد که سرهائی چون سر آدمیان داشتند و آنها را با رنگهای مختلف رنگ آمیزی کرد و در بیرون گنبد برنسنی. (روپوشی) افکند و در روزهای جشن این روپوش را برمیگرفت و سنگهای مرمر رنگ آمیزی شده میدرخشیدند آنگونه که چشمها را خیره میساختند، عبدالملک بن هشام و مردم مغرب آن را قلیس به فتح قاف و کسر لام روایت کنند ابرهه در ساختن این بنای عظیم مردم یمن را به بیگاری واداشت. وسایل و ابزار این کنیسه از قبیل سنگهای مرمر و سنگهای زرکوب را از قصر بلقیس آوردند که در چند فرسنگی آن قرار داشت. در این بتکده صلیبهائی از طلا و نقره و منبرهائی از عاج و آبنوس نصب گردید. چون ابرهه از میان رفت و کشور حبشه قدرت و عظمت خود را از دست دادو پیرامون این کنیسه ویران و غیر مسکون گردید درندگان و مارها بدان روی آوردند و مردم گمان میبردند که هرکس بخواهد چیزی از اموال آن را بردارد دچار آزار وشکنجه ٔ پریان خواهد گردید از اینرو همه ٔ جواهرات و اموال گرانبهایش تا زمان ابوالعباس سفاح باقی ماند وچون وی از آن آگاه گشت دایی خود ربیعبن زیاد را که از طرف وی حاکم یمن بود با تنی چند از مردان دوراندیش و چالاک بسوی این کنشت گسیل داشت که اشیاء گرانبهای آن را بچنگ آورند و بنا را ویران سازند. ابرهه با ساختن این بنای عجیب میخواست مردم را از کعبه بسوی آن منصرف سازد و در این زمینه به نجاشی نامه نوشته بود. چون این خبر به عربان رسید یکی از افراد طایفه ٔ بنی فقیم خشمناک شد و به آن بتکده راه یافت و گوشه و کنار و دیوارهای آن را با مدفوع خود آلوده ساخت و سپس به وطن بازگشت. ابرهه چون از این واقعه خبر شد سوگندیاد کرد که تجهیز لشکر کند و کعبه را ویران سازد. داستان فیل که در قرآن سوره ای به نام آن نازل شده درباره ٔ همین لشکرکشی ابرهه و شکست اوست. (از معجم البلدان). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 277 شود.

حل جدول

کلیسایی که ابرهه در یمن ساخت

فرهنگ فارسی هوشیار

زفت: مرد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر