معنی لئامت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لئامت. [ل َ م َ] (ع اِمص) ناکسی. (منتهی الارب). دنائت. || بخیلی. (منتهی الارب). لئیمی. زُفتی. || بخل. شح. ضد کرم.
(لِ مَ) [ع. لا´مه] (اِمص.) بخیلی، فرومایگی.
پستفطرتی، فرومایگی،
خست
امساک، بخل، پستی، خست، دنائت، فرومایگی، گدامنشی، ممسکی، نخوری،
(متضاد) کرامت
بخیلی، دنائت، بخل، ناکسی
لَئامَت، به لَآمَه مراجعه شود،
پستی