معنی لارک در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

لارک. [رَ] (اِخ) از جزائر خلیج فارس، دارای معدن اُکسید دُفر. و آن نزدیک به هفت فرسخ جنوبی بندرعباس است. در ازای آن از دو فرسنگ بیشتر است و پهنای آن از دو فرسخ کمتر و آب شیرین جزیره از برکه است. (فارسنامه ٔ ناصری).

لارک. [رَ] (اِخ) موضعی در «میان سی » از هزارجریب مازندران. (مازندران و استراباد رابینو ص 124 بخش انگلیسی).

لارک. [رَ] (اِ) درختی جنگلی. رجوع به موتال و کهل و نیز رجوع به لرک شود.

حل جدول

جزیره هرمزگان

گویش مازندرانی

از مزارع ییلاقی آمل

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) لرک.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر