معنی لازم داشتن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
لازم داشتن. [زِت َ] (مص مرکب) بدو نیاز داشتن. رجوع به لازم شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
نیاز داشتن (مصدر) احتیاج داشتن نیاز داشتن. لازم شدن. (مصدر) واجب گشتن ضرور شدن: پس لازم شود که نفس مرکب بود از اسطقسات. یا لازم شدن برهان (حجت دلیل) . ثابت شدن آن. یا لازم شدن بیع. مدت خیار آن گذاشتن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.