معنی لب دوختن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

لب دوختن. [ل َ ت َ] (مص مرکب) خموشی گزیدن:
مدتی میبایدش لب دوختن
از سخنگویان سخن آموختن.
مولوی.
تا نگردد خون دل و جان جهان
لب بدوز و دیده بربند این زمان.
مولوی.

فرهنگ فارسی هوشیار

خموشی گزیدن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر