معنی لتکا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

لتکا. [ل ُ] (روسی، اِ) (در تداول بعضی نقاط سواحل دریای خزر) قایق. کرجی. بلم. فقه. طراده. زورق. قارب. لتکه. غراب.

لتکا. [] (اِ) (به لهجه ٔ طبری) باغچه.

فرهنگ معین

(لُ) [روس.] (اِ.) کرجی، قایق، بلم.

حل جدول

قایق روسی

گویش مازندرانی

قایق پارویی – قایق چوبی کوچک

باغچه پیرامون خانه

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) کرجی قایق بلم.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر